" پنج جنبه مربیگری در فوتبال حرفه ای "
فوتبال در کشور ما به سرعت به سمت حرفه ای شدن پیش می رود.اکنون افکار و اندیشه های مسئولین باشگاهها,صاحب نگرش جدیدی نسبت به فوتبال می شوند,و آن نگاه به فوتبال به عنوان یک صنعت است.
صنعت فوتبال حالا می تواند آینده تشکیلات یک باشگاه را از نقطه نظر اقتصادی تضمین کند,و این روند یک جریان اجتناب ناپذیر است.در حال حاضر بزرگترین و قویترین تیمهای جهان, تیمهایی می باشند که از لحاظ بنیه اقتصادی دارای پشتوانه قوی هستند.در این خصوص باید گفت که فوتبال در جهان امروز بسیار بالاتر از یک ورزش یا یک سرگرمی یا حتی یک کار فرهنگی مطرح است .هر چند که فوتبال تمام این محسنات را دارد,ولی توان اقتصادی فوتبال یک فاکتور جدید در کشور ما و یک عامل انگیزشی برای بسیاری از کشورها می باشد.
در این رهگذر,بازیکنان بعنوان یک رکن مهم وکلیدی در بازی فوتبال مطرح هستند.بسیاری از آنها از طریق فوتبال امرار معاش می کنند.آنها اغلب در ابتدا از خانواده های فقیر و زحمتکشی بوده اند که با سختی بزرگ شده و بعد از وارد شدن به دنیای حرفه ای فوتبال بزودی مشهور و بزرگ می شوند,در حالیکه برای بزرگ شدن تربیت نشده اند,حتی نحوه رفتار یک شخص ثروتمند را هم نمی دانند.بنابر این آنها در اغلب مواقع دچار ناهنجاریهای رفتاری از نظر اجتماعی و شخصیتی می شوند.البته بسیاری از این بازیکنان بخصوص در کشور ما با بهره گرفتن از فرهنگ غنی سنتی خود می توانند با موقعت جدید خود را وفق دهند,ولی متاسفانه هستند بازیکنان بزرگی که افراد کوچکی بوده اند,که خیلی زود بزرگ شده و برای بزرگ شدن با این سرعت نیز آمادگی نداشته اند و کمابیش ما با رفتار نه چندان مطلوب آنها مواجه می شویم.در حقیقت آنها خیلی مقصر نیستند.بلکه می بایستی برای بزرگ شدن از لحاظ شخصیتی و اجتماعی قبلا آماده می شده اند. و در اینجا وظیفه سنگین مربیان بخصوص در رده های سنی پایینتر بیش از پیش نمودار می گردد.
این تربیت بیشتر بر گردن مربیان باشگاهها در رده های سنی مختلف است.
در اینجا به بررسی این مقوله می پردازیم که یک مربی حرفه ای می بایستی رفتار خود را با بازیکنان چگونه تنظیم کند
پنج جنبه مربیگری در سطوح حرفه ای وجود دارد:
1- بازی بچه گانه :
باید بچه را همزمان با رشد جسمی ,تربیت کرد, تا وقتی بزرگ شد برای همیشه این تربیت را با خود همراه داشته باشد.
به موازات تقویت کردن عشق به بازی و تمایل برای تصاحب توپ, یک ذهنیت مثبت در مورد نوع انگیزشها را نیز باید در وجود بچه رشد داد.برای مثال : سوق دادن یک بچه زیر 12 سال به انگیزشهای بیرونی و مادی,روندی است نامطلوب. دادن جام یا مدال و.... برای او کاملا نامناسب است.
در این سن لذت بردن از بازی و میزان تعهد به کاری که انجام می دهد برای او می تواند بهترین انگیزش و شرایط مطلوب باشد.
2- امیدهای بلند پروازانه :
برخی دانشمندان اعتقاد دارند که کیفیت اجرا , اغلب در ارتباط مستقیم است با, سطح انتظاری که معلم یا مربی از آن شخص دارد. مربی باید به توانائیها و قابلیتهای شاگرد خود اعتقاد داشته باشد و به او در این زمینه اعتماد به نفس بدهد.همچنین در وجود او ایمان به توانائی خود را نیز تقویت کند و امیدهای بلند پروازانه را برای آینده با تصور اینکه او دارای استعداد است, کمک می کند که آن بازیگر تلاش وسیعی بخرج داده تا به آن استانداردها و معیارهائی که از آن انتظار می رود دست یابد. وقتی شما با حرفه ایها کار می کنید, همین عملکرد می تواند موثر باشد.روشی را که مربی در ارتباط با بازیکن برمی گزیند,می تواند سطح انگیزشی بازیگر را تحت تاثیر قرار دهد.شکست از جانب مربی در برقرار کردن ارتباط با بازیگر احساس بدی را برای او بوجود آورده و در اصل, ارتباط را تا مدتها و شاید برای همیشه با او نابود می سازد. بنا برا ین کوچکترین موقعیتی که دست می دهد مربی باید برای ارائه تشویق مثبت بازیگر آنرا مغتنم بشمارد.
3-رهبری :
بهترین رهبران کسانی هستند که مردم مستقیما متوجه وجود آنها نمی شوند.در اصل مردم به نفر بعدی (تربیت شونده) افتخار و او را تمجید می کنند, ویا نفر بعدی است که مردم از آن متنفر می شوند و این نفر بعدی است که مردم از آن می ترسند. در واقع این بستگی به نوع تربیت و پرورش رهبران دارد.در اینجاست که به نقش مربیان بعنوان یک پرورش دهنده پی برده می شود.باید توجه داشته باشید که وقتی رهبر کارش را بخوبی انجام دهد, همه دست اندر کاران می گویند که ما خودمان اینکار را بخوبی انجام دادیم.
در رهبری تیم توجه به مسائل زیر ضروری است:
ایا مردم می دانند که رهبر را چگونه شخصی بنامند؟ اولین نامی که به نظر می رسد " معتمد " است. وقتی که رهبر نسبت به افراد اداره کننده و گرداننده و همه اعضای تیم اعتماد داشته باشد, موقعت را در دست دارد. رهبری می بایستی وقت زیادی صرف کند تا اطلاعات هر چه بیشتر در ارتباط با اشخاصی که در درون تیم با آنها سروکار دارد, بدست آورد. وقتی از آن مطمئن شد, بطور حتم باید اعتماد آنها را بخود نیز جلب نماید.
در مرحله بعد بسیار مهم است که احترام سیستماتیک در تیم جریان داشته باشد.احترام کوچکترها نسبت به بزرگترها, و اطاعت مسئولین پایینتر از مسئولین بالاتر. اگر رهبر تیم با موفقیت اینکار را انجام دهد, توانسته است تیم خود را دارای یک شبکه ارتباطی سالم و مطلوب نماید, و این یکی دیگر از فاکتورهای کلیدی در رهبری است.
آیا رهبر دارای یک شبکه هوشمند , سالم , منظم , و با استعداد است ؟ بخاطر داشته باشید که آگاهی داشتن کافی در مورد تمام گروهها قدرت را به ارمغان می آورد.تنها کافی است که شما وقت بیشتری را صرف کنید, با بازیکنان و و سایر گردانندگان ساعات بیشتری به گفتگو بپردازید. بعضی از آنها نیاز دارند که شما با آنها گفتگو کنید و حرفهای زیادی دارند که مایل هستند در صورتیکه شما بخواهید در اختیار شما بگذارند.حرفهایی در مورد خودش و نوع ارتباطی که در تیم جریان دارد.
روش رهبری بسیاری از مربیان دنیا اینگونه پیشنهاد می کند که نه یک روش خشک مسئولانه (روش آمرانه-نظامی) و نه یک روش بازیکن محوری(روش تسلیم پذیری)هیچکدام نباید مورد استفاده قرار گیرد.به نظر می رسد مربیان بزرگ و موثر قادرند سبک خود را برای برآورده ساختن نیازهای هر موقعیتی تنوع ببخشند بدون آنکه اصول اساسی در روش رهبری خود را زیر پا بگذارند.
علل شکست رهبری می تواند به علت عوامل زیر باشد:
1-روش نامناسب مدیریت. 2- ترس 3- عدم توانائی برای سازماندهی جزئیات 4- عدم تمایل برای اجرای وظایف اساسی 5- عدم صداقت 6- عدم تخیل 7- رفتار ضد اجتماعی 8-عدم تصمیم گیری 9- طفره رفتن از مسئولیت. 10- تفکر منفی 11- فریب دادن 12- عجولانه عمل کردن 13- عدم ثبات عاطفی و احساسی 14 – عدم عدالت 15- عدم فروتنی و تواضع 16- کنترل ضعیف شخصیتی 17- عدم سیاست صحیح در کار 18-به جای کار بهتر و بیشتر, بدنبال پاداش برای دانش خود.
4-سازماندهی:
یک سازماندهی خوب بسیار حیاتی به نظر می رسد, و مهم است ,افرادی که در این سازماندهی نقش دارند دارای توانائیهای مثبت و سطح کارائی مطلوب باشند.چون می خواهیم کار بطور کامل انجام شود,باید تمام ملاحظات را از قبل پیش بینی کنیم. قابلیتها و توانائی افرادی که در آن کار دخیل هستند, محیطی که کار در آنجا انجام می شود, دقت کافی در مورد تمام جزئیات, خدمات و سرویس دهی در تمامی مد ت کار و همچنین هدفی که باید به آن دست پیدا کرد.
بطور کلی هدف ما در سازماندهی ایجاد ساختاری است که اجازه می دهد کارائی و خلاقیت به بهترین شکل ممکن بروز کند.
در ارتباط با یک سازماندهی خوب مراحل ذیل باید در نظر گرفته شود:
-- کاری را که می خواهید در زمین انجام دهید از قبل با بازیکنان در میان بگذارید و به آنها بگویید که شما چه می خواهید. بدین شکل از هرج و مرج در تیم و تد اخل وظایف جلوگیری می کنید.
-- استانداردهایی را همیشه در نظر بگیرید. بطور مثال : وضعیت لباس , تعین وقت , آماده بودن تجهیزات شخصی .(همچنین استفاده از شکستن رکورد در این مرحله توصیه می شود.)
-- به نکات بسیار ریز توجه کنید. یک ضرب المثل چینی می گوید : " انسان بر فراز کوه سفر نمی کند , بلکه سنگ را فتح می کند." اگر از قبل به تمام جزئیات فکر کرده و برای آنها راهکارهای مناسب داشته باشید می توانید تمام ناهماهنگیها و آشفتگیها را از کارتان کنار بزنید. برای اینکه کارها به روانی جریان پیدا کند, بازیکنان باید بدانند که از آنها چه انتظاری دارید و با استفاده از کلمات کلیدی می توانید به سرعت مفهوم اصلی کار را به آنها برسا نید.
-- محیط باید سرشار از نظم و آزادی بوده و بین این دو مقوله یک تعادل مطلوب غالب باشد. همگام با نظم و آزادی, جدی بودن , شاداب بودن و لذت بردن, مواردی هستند که لازمه یک تمرین و یک کار مفید می باشند. در این صورت بروز خلاقیتها را می توان انتظار داشت, و این همان چیزی است که فوتبال به آن نیاز دارد.
5- هماهنگی:
برای هماهنگی بین تیم پیشنهادات زیر باید مورد توجه قرار گیرد:
n شناسایی رهبر (کاپیتان) در بین تیم
n انتخاب یک کاپیتان که بتواند بخوبی با بازیکنان ارتباط بر قرار کند,وکسی باشد که بیشتر به مسئولیتهای محوله علاقمند باشد تا به خودش.
n حذف فوری شایعات,القا ئات و تلقینات منفی از تیم در کمترین زمان ممکن.
n اجازه ندهید که گروههای کوچک در تیم شکل بگیرد.
n یک فضای دوستی و صمیمیت در تیم ایجاد کنید.
n رقابت دوستانه به همراه لذت بردن و شاداب بودن را بوجود بیاورید.
n به بازیکنان این آگاهی را بدهید که برای موفق شدن نیاز به حمایت دوجانبه می باشد.
n روح فداکاریهای شخصی را در تیم بوجود بیاورید.
n نقش و ارزش بازیکنان پشتیبان و ذخیره را همیشه یادآور شوید.
n توجه و تمرکز تیم را به اهداف گروهی و کارهای مشترک به منظور ایجاد تعهد گروهی قوی, معطوف نمائید.
n ارتباط مثبت بین اعضای تیم را تشویق کنید.
n محیط مطلوب کاری و فضای زنده و شاداب را بوجود بیاورید.
n یک غروری را در بین بازیکنان در ارتباط با همه آنهاتحت عنوان غرور گروهی و غرورتیمی را القا کنید.
n با هر نغمه منفی در تیم مبارزه کنید.
n نسبت به مسئله باخت و عواقب آن توجه کنید.
n ترس بازیکنان را از شکست کنترل کنید.
n نسبت به انتقادهای عمومی دیدگاه بیطرفانه ای داشته باشید و این نوع دیدگاه را به تیم نیز انتقال دهید